|
پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 18:15 :: نويسنده : فاطمه حسین دادی و نرگس فتوت
پیش از ازدواج : پسر : آره خیلی خیلی انتظار برام سخت بود . دختر : می خوای ترکت کنم ؟ پسر : نه حتی فکرشم نکن . دختر : دوستم داری ؟ پسر : آره خیلی زیاد . دختر : تا حالا به من خیانت کردی ؟ پسر اصلا حرفشم نزن . دختر : منو می بوسی ؟ پسر : هر فرصتی که گیر بیارم . دختر : کتکم می زنی ؟ پسر : دیوونه ای ؟ من از اون جور آدما نیستم . دختر : می تونم بهت اعتماد کنم ؟ پسر : بله . دختر : عزیزم ؟ بعد از ازدواج : فقط کافیه عباراتو از پایین به بالا بخونی . نوشته شده توسط : فاطمه
![]()
پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 18:0 :: نويسنده : فاطمه حسین دادی و نرگس فتوت
بنده ای به خدا گفت : عزیزترین بنده ات کیست ؟ خدا پاسخ داد : آنکس که می تواند تلافی کند ولی به خاطر من می بخشد ... نوشته شده توسط : فاطمه ![]()
پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 17:41 :: نويسنده : فاطمه حسین دادی و نرگس فتوت
چه دلمان بخواهد چه نخواهد خدا گاهی دلش نمی خواهد آنچیزی را که ما دلمان می خواهد را داشته باشیم ... نوشته شده توسط : فاطمه ![]()
چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 22:49 :: نويسنده : فاطمه حسین دادی و نرگس فتوت
از آدم ها بپرسید یک شب تنهایی چند روز طول می کشد مطمین باشید کسانی هستند که به شما نمی خندند ... نوشته شده توسط : فاطمه ![]()
دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:11 :: نويسنده : فاطمه حسین دادی و نرگس فتوت
کافه چی ... قهوه ام را شیرین کن ... آن وقت که تلخ می خوردم روزگارم شیرین بود ...
نوشته شده توسط : نرگس
![]()
جمعه 20 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 15:23 :: نويسنده : فاطمه حسین دادی و نرگس فتوت
سلام بچه ها بازم وقت امتحانا شد و خر خونی یه شبه . باز خدا رو شکر که من وسطای سال یه چند باری لاشو باز کردم . یه تصمیم جالب گرفتم که برای اون دسته آدما که می خوان امسال با معدل خوب قبول شن دارم . من تصمیم گرفتم امسال اگه نمره هام بجز ریاضیم که همیشه ضعیفه پایین 15 بشه دیگه درس نخونم هر کی خواست با من همراه شه . چند تا پیامک شب امتحانم براتون می ذارم که تو این روزا برای دوستا و استاداتون سند کنین : در سکوتی سرد شاهد پرپر شدن جزوه های نخوانده هستیم در سوگشان تا پاسی از شب بیدار می مانیم تا باشد خدا در پاس کردن مارا یاری کند . ایام امتحانات تسلیت باد ! الهی با خاطری خسته دل به کرم تو بسته دست از اساتید شسته و در انتظار نمرات نشسته ایم تا اگر برگه ها پاس شوند رحیمی نشوند کریمی نیفتم شاکرم بیفتم صابرم الهی هزینه مدرسه ها بالاست که می دانی و جیبم خالیست که می بینی نه پای گریز از امتحان را دارم و نه زبان ستیز با استاد را الهی دانش آموزی را چه شاید و از او چه باید ؟ بابام رفته هویج خریده میگه مغزت که کار نمی کنه حداقل این هویجا رو بخور که چشات برای تقلب کار کنه نوشته شده توسط : فاطمه ![]()
سه شنبه 17 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 9:46 :: نويسنده : فاطمه حسین دادی و نرگس فتوت
جـــور میکند خـــدا دَر و تخته را با هم... همانطور که من و تو را آشـــنا کرد... تــو شدی خـــاطره ســـاز... من شدم خــــاطره باز... نوشته شده توسط : فاطمه ![]()
سه شنبه 17 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 9:42 :: نويسنده : فاطمه حسین دادی و نرگس فتوت
هی نیوتون ... !!! مرا کشف کن ... تویی که دم از جاذبه می زنی مدام غم ها جذبم می شوند ... نوشته شده توسط : فاطمه
![]()
پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:, :: 15:27 :: نويسنده : فاطمه حسین دادی و نرگس فتوت
يه شب كه من حسابی خسته بودم همين جوري چشمامو بسته بودم يكدفعه عين مرده ها خوابم برد تو خواب ديدم محشر كبري شده محكمه ي الهي برپا شده خدا نشسته مردم از مرد و زن رديف رديف جلوي روش وايسادن چرتكه گذاشته و حساب مي كنه به بنده هاش عتاب خطاب مي كنه راهتونو بيخودي كج مي كنيد با دلخوشي كنار هم جم بشيد با فكرتون دنيا رو آباد كنيد نه اينكه جاي عقل و كاه پر كنيد نيافريده بارك الله گفتم حتي يه لحظه گشنتون نذاشتم نشستيد و خداي جعلي ساختين ! از ما و آيه هاي ما جدا شد اينهمه دين و مذهب دروغي؟! حقيقتاً شما ها خيلي پستين خر نباشين، گاو و نمي پرستين بلند بلند هي صلوات فرستاد هم از خودي شاكي هم از اجانب پس چرا هيچكي پيش همسرش نيست مرداي غيرتي كجا پلاسن؟! اينجا كه فرقي ندارن مرد و زن حرف خدا از توي گوشش تو نرفت آهان ! ميخواد يواشكي جيم بشه!! يواش يواش شد از جماعت جدا سرش رو پايين انداخت و رفت يارو وا نستاد، تا جلوش واستادن گفت ببريد وصول كنيد خوش باشيد دير برسم يكي ديگه تك زده تورو خدا بزار برم دير ميشه با رشوه ي خيلي كلون نشد نرم كشون كشون برد و يه جايي بستش توي جهنم اونو بيمه كردن داشت روي اعصابا تلنگر ميزد يه خورده هم حبس نفس كن حاجي بشين ديگه اينقده كل كل نكن تازه! هنوز كرات ديگه مونده كي به تو گفته جات توي بهشته؟!! ولت كنم بري بهشت؟! محاله بنده هاي ما رو سياه ميكردي؟! چقدرر والضالين رو ميكشيدي!!!!!!! يه لقمه نون دست كسي رسوندي؟! نظام هستي كشكي كشكيست؟! مي خواي برو خودت ببين تو زونكن!! بازم نميتونست درست بشينه! تا فرصتي گير مي آورد در ميرفت جون شما خيلي تماشاييه كشون كشون همه رو پيش آوردن بيچاره ها مگه چيكار كردن؟! مفسد في الارض كه ميگن همين هان بي پدرا خدا رو جوشي كردن كفر خدا رو در آوردن اينا زنده توي آتيش اونو سوزوندن خون گاليله رو تو شيشه كردن بهت ميگه بشين و اعتراف كن شما بگو اينا چكاره بودن؟! رفت و يه گوشه اي گرفت نشستش گفت : اين آقا بايد بره جهنم به اهل معرفت جسارت نكن اينكه نه مدعي داره نه شاكي!! نه عربده كشيده و نه چاقو فقط عرق خريده رفته خورده اينجا خودم براش شراب گذاشتم نشسته ها بلند شدن ايستادن رفت روي چارپايه و چند تا صور زد فرشته ها رو دوششون ميارن تو محشر اين كارا چيه خدايا؟! الان ميگم، يه لحظه.... اسمش چي بود!!!!!!! هموني كه اين لامپا رو اختراع كرد! بگيد بابا! توماس اديسون ديگه!! يه راست برو بهشت پيش انبيا به هر وسيله اي اگر بود برو ميگم هوايي ببرند و مفتي گفت كه مفهوم عدالت اينه؟! اين بابا اهل دين و ايمون نبود نه شمر ميدونست چيه نه خنجر با سيم ميماش شب رو به صبح رسونده خدا يه آهي از ته دل كشيد يه كم به اين حاجي نگاه نگاه كرد سفيه شو بايد بيارم اينور خطاب به بنده هاش دوباره فرمود شما عجب جونورايي هستيد خنجر اگر بود رُولوِر هم بود و سوزنش فقط يه جا گير كنه اهل نماز و دين و ايمون نبود در بياريد كله ي زير برفو دليلشم اي چيزايي كه ساخته نگفته ام به خلق خدمت كنيد؟!؟!؟!؟! دنيا رو هم كلي قشنگ كرده اونم توي آسمونا كار گذاشتم نمي دونيد چقدر كمك به من كرد يا اگرم بوده تو باغ نبوده دروغ چرا؟ يه كم دلم براش سوخت اما به اينجا كه رسيده باخته چقدر بهش مياد فرشته باشه دهانشو آورد كنار گوشم وقتي نمي فهمي بپرسي بد نيست مترجمِ ، رفيق حق تعالي است مورد اعتمادشه، بندشه! صداش با اين گوشا شنيدني نيست اونور ميري رو خدا ميبينين نوشته شده توسط : فاطمه ![]()
شنبه 17 فروردين 1392برچسب:, :: 18:53 :: نويسنده : فاطمه حسین دادی و نرگس فتوت
همه چی آرومه .. نوشته شده توسط : فاطمه
![]() ![]() |